در حال بارگذاری ...
مطالعاتی بر نشانه شناسی در سینما و هنرهای نمایشی

 جستاری بر نشانه شناسی

داریوش حیاتی تازه کند*، نشانه‌شناسی، که موضوع آن چگونگی تولید معنا در جامعه انسانی است، به ابزاری برای تحلیل آثار هنری بدل شده است. عده‌ای هر نوع نشانه و درک آن را جز از طریق نظام نشانه‌شناختی زبان ممکن نمی‌دانند و برای این ادعا دو دلیل می‌آورند: 1) فقط نشانه‌هایی واقعی‌اند که «نماد» (نشانة قراردادی) باشند؛ 2) این گونه نشانه‌ها «آموختنی» است و نه «فراگرفتنی». اما این سخن به دلایلی باطل است. اول آنکه در حوزه نشانه‌شناسی هنرهای نمایشی نشانه‌های شمایلی و نمایه‌ای (شمایل و نمایه) نقشی اساسی دارند و کنار گذاشتن آنها باعث زوال معنایی بسیاری از نشانه‌ها می‌شود. دیگر آنکه نشانه‌های شمایلی «فراگرفتنی» است و نه «آموختنی» (نیازمند آموزش).
مهم‌تر آنکه نشانه‌های سینمایی و تئاتری (تصویری) با نشانه‌های نوشتار و، بالتبع، نشانه‌شناسی این دو گونه با هم تفاوت دارد.

برخی از ویژگی‌های نشانه‌های سینما و تئاتر که علت این تفاوت است بدین شرح است:
1) پیچیدگی متن نمایشی (متن نمایشی از سه متن اصلی و مکمل و فرعی تشکیل می‌شود)
2) وفور نشانه‌ها در هر لحظه؛
3) زمان‌مندی متغیر نشانه‌ها؛
4) نبود «واحد مبنا» برای درک معنای نشانه‌ها؛
5) نبود قطعیت در توجه تماشاگر به هر نشانه؛
6) دریافت خودآگاه یا ناخودآگاه نشانه؛
7) مشخص نبودن اهمیت و تقدم و تأخر نشانه‌ها؛
8) نبود قطعیت در دریافت نیّت؛
9) تصدیقی‌بودن نشانه‌های تصویری؛
10) خاص‌بودن نشانه‌های بصری؛
11) نبود روابط معیّن در میان نشانه‌ها؛
12) وجود نشانه‌های غیرارادیِ مؤثر در معنا؛
13) مشخص‌نبودن متن مبنا؛
14) نقش چارچوب پرده یا صحنه؛
15) تعدد سطوح تجزیه؛
16) پیچیدگی رمزگان

سینمای گویا چهار دسته ازنشانه ها را درخود جای داده است:
1-نشانه های تصویری
2- نشانه های حرکتی
3-نشانه های زبانی " گفتاری و نوشتاری"
4- نشانه های موسیقایی و آوایی

ویژگی های نظام نشانه شناسی تصاویر در سینما
دراین نظام کوچکترین واحد معنایی وجود ندارد تک تصویر نمی تواند معادل کوچکترین واحد معنا در زبان گفتاری و نوشتاری باشد.
اساسا سینما فاقد واحد معنایی وچیزی معادل با اسم می باشد.
دلالت های تصویری براساس شباهت و ارتباطی خاص با مدلول ودلالت های زبانی در اثرقرارداد شکل می گیرند. نشانه شناسی در سینما

تحقیقات و مطالعات رسانه‌ها -
سینما در جهان امروز، به عنوان متنی فراگیر و گسترده و رسانه ای برای انتقال معانی و دلالت‌هایی است، که رمزگذار در اثر سینمایی، آن‌را برای مخاطب خود قرارداده است. تجزیه و تحلیل محصولات این رسانه، به‌دلیل استقبال مخاطبان آن برای محققان حوزه‌های مختلف علوم انسانی لازم و ضروری است. از ابتدای پیدایش سینما، سالیان متوالی تنها روش تحلیل این متون رسانه‌ای، نگاه زیبایی شناسانه به فیلم‌های سینمایی بوده است. اما امروزه روش مطالعه‌ی سینما محدود به این روش نمی‌شود. تغییر جهت از نگاه صرف زیبایی شناختی به نگاه‌های تحلیلی ترکیبی، مانند نشانه شناسی و تحلیل روایی متون سینمایی، محصول تلاش طیف وسیعی از متفکران حوزه‌های مختلف مانند زبان شناسان، جامعه شناسان، مردم شناسان و منتقدان ادبی و سینمایی بوده است. در اغلب این روش‌ها سعی می‌شود با به‌کار گیری روشی تلفیقی (مانند تلفیق زبان شناسی با تحلیل‌های فیلم یا به‌کار‌گیری ابزار‌های جامعه شناختی و مواردی از این قبیل) به تحلیل‌های برخاسته از تحلیل‌های متداخل علوم مختلف دست بیابیم.

در این میان نشانه شناسان و حتی جامعه شناسان اغلب این ادعا را مطرح می‌کنند که زیبایی شناسان، در بررسی متون هنری، از دلالت‌ها و معانی موجود در آن چشم پوشی می‌کنند و همواره به تحلیل ابعاد زیبایی شناختی متن می‌پردازند. در نتیجه دلالت‌های مربوط به ابعاد فکری، فرهنگی و اجتماعی متن را نادیده می‌گیرند و توجهی به بافت یا زمینه‌ی ایجاد کننده و دلالت کننده این متون ندارند.

یکی از ابزارهای مناسب برای تحلیل متون سینمایی در قالبی فراتر از نگاه صرف زیبایی شناسانه، به‌کارگیری روش نشانه شناسی است. این روش امروزه در نتیجه تلاش‌های گسترده‌ی متفکرانی مانند "رولان بارت" ، "کریستین متز" ، "پیر پائولو پازولینی " و "اومبرتواکو " به حوزه‌ی مطالعاتی منسجم و پرباری در مطالعات سینمایی تبدیل شده است. آثار این متفکران ریشه در اندیشه‌های متفکر زبان شناس سوئیسی "فردیناندو سوسور" دارد. "سوسور" که پایه گذار این علم است، نشانه شناسی را علم بررسی حیات نشانه‌ها در بافت اجتماعی می‌داند و آن‌را علمی اعم از زبان شناسی تلقی می‌کند و معتقد است که بخشی از این دانش عام درباره‌ی نشانه‌ها به زبان شناسی و روش‌های آن می‌پردازد. "سوسور" ابزارهای مفهومی بسیار کارایی، در اختیار متفکران نشانه شناس قرار می‌دهد، که می تواند در تمام حوزه‌های مطالعاتی نشانه‌ها مورد استفاده قرار گیرد. اختیاری بودن
تعمال‌های فردی آن در قالب "پارول" وجود دارد. بر این اساس، پروژه‌ی زبان شناسی فیلم دنبال آن است که جایگاه فیلم به عنوان یک زبان در تحلیل‌های خود را مشخص کند. "بارت" به نتیجه‌ای متفاوت از "سوسور" رسید. او معتقد بود که می‌توان به شکل بهتری، نشانه شناسی را بخشی از زبان شناسی دانست و نه بر عکس. بر این اساس زبان به عام‌ترین و پیچیده‌ترین نظام بیانی تبدیل می‌شود که همه چیز را در خود فرا می‌گیرد. با این حال تجربه هر شخصی نشان می‌دهد که پیچیدگی معنا را می‌توان از طریق تصویر و به شکلی متفاوت انتقال داد. بر این مبنا است که "کریستین متز" که از مریدان "بارت" به حساب می‌آید، سینما را یک زبان می‌داند نه یک نظام زبانی(لانگ) و معتقد است این زبان فاقد واحد کمینه است. ولی مانند زبان ملفوظ نمی‌توان آن را به یک رمزگان از پیش موجود ارجاع داد. بر اساس دیدگاه "متز"، زبان فیلم فاقد واژگان و یا نحو از پیش موجود است. اما از پنج نوار مجزا تشکیل شده است: صدای ضبط شده‌ی گفتار، صدای ضبط شده محیط، صدای ضبط شده موسیقی و نوشتار(تیتراژ و میان نوشته‌ها). با تمام این تفاسیر، نظام مفهومی "متز" و تلاش او در شکل‌دهی به یک نظام نشانه شناسی منتظم در مطالعه‌ی سینما با ناکامی مواجه می‌شود و او درگیر خیل عظیم پرسش‌هایی می‌شود، که چنین نگاهی ایجاد می‌کند. یکی از این موارد، در دسته بندی دوگانه "بارت" از معانی صریح/ ضمنی ایجاد می‌شود، که "متز" قادر به مفهوم پردازی آن نمی‌شود و خود همین دوگانه‌ی متضاد از ایجاد یک نظم مفهومی جلوگیری می‌کند. چرا که اساساً به‌واسطه‌ی معانی ضمنی است که می‌توان یک متن غنی را از متنی ساده و پیش پا افتاده تشخیص داد.


نظریه پردازان نشانه شناسی معتقدند، شش نظام نشانه شناسی در سینمای گویا موجود است، که بررسی کارکرد آن در شناخت سینما و دلالت‌های سینمایی بسیار راهگشاست.

شش نظام نشانه شناسی در سینمای گویا
1- دسته اول، نظام نشانه‌های تصویری است که بیشتر به کارکرد نشانه‌های شمایلی اشاره دارد.
2- دسته دوم، نظام نشانه‌های حرکتی است که بیشتر به حرکت‌های دوربین، تقطیع و تدوین در سینما اشاره دارد.
3- دسته سوم، نظام نشانه‌های زبان شناسانه گفتاری است که بخش جایگاه کلام، زبان گفتار، مکالمه و تفسیرهای خارجی را در سینما دارد.
4- دسته چهارم، نظام نشانه‌های زبان شناسانه نوشتاری است، که بخش وسیعی از کارکرد نوشتار در سینما از عنوان بندی فیلم، زیر نویس تا عنوان فیلم و نشانه‌های نوشتاری درون ساختار فیلم را در نظر دارد.
5- دسته پنجم، نظام نشانه‌های آوایی غیر زبان شناسانه است، که بیشتر به اشکال گوناگون اصوات و جایگاه صداهای طبیعی در سینما اشاره دارد.
6- دسته ششم، نظام نشانه‌های موسیقایی است، که بخش‌های مورد نظر آن موسیقی متن، موسیقی فیلم نامه و هرگونه موسیقی موجود در فیلم است.

نشانه شناسی علمی است که به مطالعه نظام نشانه ای نظیر زبان ها،رمزگان ها، نظام های علامتی و غیره می پردازد.بر اساس این تعریف زبان بخشی از نشانه شناسی است،البته زبان جایگاهی برجسته در این گرایش دارد تا جایی که برخی صاحبنظران آن را عنصری مستقل در پروسه نشانه شناسی می دانند و نشانه شناسی را گرایشی می دانند که بیشتر به مطالعه نشانه های غیر زبانی می پردازد.

نشانه شناسی علمی است که به مطالعه نظام نشانه ای نظیر زبان ها، رمزگان ها، نظام های علامتی و غیره می پردازد.

بر اساس این تعریف زبان بخشی از نشانه شناسی است، البته زبان جایگاهی برجسته در این گرایش دارد تا جایی که برخی صاحبنظران آن را عنصری مستقل در پروسه نشانه شناسی می دانند و نشانه شناسی را گرایشی می دانند که بیشتر به مطالعه نشانه های غیر زبانی می پردازد.کارکرد نشانه انتقال اندیشه به وسیله پیام است، این فرایند از چند جزء تشکیل می شود، ابتدا موضوع یا مرجعی برای انتقال، سپس یک فرستنده، در ادامه به یک ابزار انتقال پیام ( رسانه) نیاز است و نهایتاً یک گیرنده که در حکم پایانه ای برای نشانه هاست. هر نشانه از دو جزء تشکیل شده یک دال و یک مدلول، فی المثل واژه درخت دال وتصور ذهنی از درخت مدلول است، نشانه استوار به قراردای است که در غیاب هر چیز موجد تصوری از آن در ذهن می شود و ارتباط را ممکن می سازد.

تاکید بر غیر زبانی بودن تحلیل های نشانه شناختی از آن روست که نشانه همیشه یک واژه نیست،مثلاً سفالینه و سنگواره های استخراج شده توسط باستان شناسان مشتی کوزه و اشیاء فاسد شده نیستند بلکه نشانه ای از زندگی در گذشته های دور و سبک های زندگی باستانیان هستند در عین اینکه هیچ واژه ای در آنها بکار نرفته است.

تحلیل نشانه ها دربطن زندگی روزمره با ( فردینان دوسوسور) زبانشناس سوئیسی آغاز شد، وی زبان را نظامی از نشانه ها می دانست که عقاید را بیان می کنند و از این رو قابل قیاس با نظام نگارش، الفبای ناشنوایان، مناسک نمادین، اشکال رفتار مودبانه، علامت های
نظامی و غیره است.نشانه شناسی پس از سوسور توسط زنجیره ای از نشانه شناسان همچون استروس، بارت، اکو، بودریار، دریدا، تزوتان تودوروف اشاعه یافت.

کاربرد نشانه شناسی در سینما به غایت گسترده است،سینما کانالی است که پیامی ‌را به شما می‌رساند و این پیام بر مبنای نشانه‌ها ارسال می‌شود، حال این نشانه، زبان نوشتار در روزنامه، زبان شفاهی در رادیو و یا زبان تصویر در سینما باشد. در عالم سینما سر و کار ما با تصاویر است، و سینما به این سبب از نشانه شناسی سود می جوید که به واسطه آن استفاده از کلام و نطق را به کمترین میزان برساند و در عوض آن از تصاویر که به سان کنش های غیر کلامی هستند سود بجوید.در هر اثر سینمایی، صد ها بلکه هزاران نشانه و ایستار وجود دارد که بی وقفه بُعد آگاهانه و ناخود آگاه مخاطب را متاثر می سازد.

این نشانه ها اگر در خودآگاه فرد نیز به ظاهر بی تاثیر باشند،ولی در ناخودآگاه فرد ته نشین می شوند و در لحظه های برخورد با نشانگانی مشابه، فرد را به تحریک واداشته و کنش های آگاهانه فرد را می سازند. استفاده از علم نشانه شناسی این امکان را برای فیلمساز فراهم می آورد تا با شناخت نشانه ها و همچنین اطلاع از بار معنای آنها بتواند با استفاده از یک تصویر یا مجموعه ای از تصاویر مفهومی جامع را به بهترین شکل به مخاطب انتقال دهد. نشانه ها در سینما به عنوان عاملی در جهت افزایش جذابیت و همچنین پویایی آثار سینمایی،یک اثر را تأویل پذیر و قابل فهم می کنند، به نحوی که مخاطب با رمزگشایی از نشانه ها در یک فیلم لذت فزاینده ای را تجربه می کند.نشانه ها این امکان را به فیلمساز می دهند تا یک پیام خاص را در حداقل زمان و به بهترین شکل به مخاطب انتقال دهد و با درگیرکردن ذهن مخاطب برای رمز گشایی ازنشانه های به کار رفته در فیلم، نوعی ارتباط متقابل را فرام آورد.

 

* نویسنده و پژوهشگر




مطالب مرتبط

نظرات کاربران